-
چتر اورسولا (۶)
0اورسولا محم دسته ی چتر را گرفته بود. خودش هم ا زاین که اصلاً نمی ترسید تعجب کرده بود. حتی یک ذره هم احساس ترس نمی کرد، بلکه خیلی هیجان زده و خوشحال بود.
او به پایین نگاه کرد و دید که خانه ها و خیابان ها از او خیلی دور هستند.
اورسولا محم دسته ی چتر را گرفته بود. خودش هم ا زاین که اصلاً نمی ترسید تعجب کرده بود. حتی یک ذره هم احساس ترس نمی کرد، بلکه خیلی هیجان زده و خوشحال بود.
او به پایین نگاه کرد و دید که خانه ها و خیابان ها از او خیلی دور هستند.