-
آقای موش کور گم می شود! (۸)
0موش کور تا به حال چنین بارانی ندیده بود. او در لانه اش وسط علف ها نشست و آرزو کرد که ای کاش باران قطع شود. اما باران بارید و بارید. خیلی زود آب به داخل خانه اش آمد. اول قطره قطره از سوراخ های روی تپه ها به داخل ریخت و بعد مثل رودخانه ای کوچک در کف لانه اش جمع شد…
-
اژدهایی که از پرواز کردن می ترسید! (۱۰)
0در سرزمینی دور، اژدهایی به نام دنیس در یک غار بالای کوه ها با خانواده و دوستانش زندگی می کرد ولی او خوشحال نبود. تنهایی و ناراحتی او به خاطر این بود که از پرواز کردن می ترسید. هر روز همه برای گشت و گذار می رفتند و دنیس بیچاره را تنها می گذاشتند. اما یک روز…
-
اسمورف ها
0کتابی آموزشی و رنگ آموزی شامل فعالیت های آموزش اعداد، بازی های فکری، ماز، پازل و…
-
الاکلنگ و دنده ماشین می شه پرنده
0کی بود چی بود؟
یه ماشین
بوق زد و گفت: بچه ها
ماشین اومد سوارشین …
-
بازی نی نی (۳)
0نی نی می خواد که امروز/ بازی کنه توی خونه
حالا رفته نشسته/ گوشه ی آشپزخونه
-
بیا پیش من بمان
0تندی یک لاک پشت است که لاک مادر بزرگش آسیب دیده است. حالا مامان و بابا باید به کمک او بروند. تندی تنها می شود اما دوستش بانی باسی می گوید: «بیا پیش من بمان» و ماجرا شروع می شود…
-
پانچیک شده پنج ساله (ماجراهای پانچیکیها)
0امروز یه روز خوبه/ برای مامان و پانچیک/ مهمون دارند حسابی/ مهمونای خیلی شیک
-
تعطیلات میشا موشه (۱)
0میشا موشه خیلی هیجان زده بود. تمام سال سرش شلوغ بود و برای روزهای تعطیلات لحظه شماری می کرد. آرامش آسمان آبی و دریا آرام جایی بود که او به آن فکر می کرد. وسایلش را جمع کرد و…
-
جنگلبان مهربان
0ناگهان کانگروها را دید که خیلی ناراحت و نگران بودند؛ کانگرو کوچولو گم شده بود. جنگلبان مهربان شروع کرد به گشتن اطراف… بین درختان، لا به لای بوته ها…
-
چتر اورسولا (۶)
0اورسولا محم دسته ی چتر را گرفته بود. خودش هم ا زاین که اصلاً نمی ترسید تعجب کرده بود. حتی یک ذره هم احساس ترس نمی کرد، بلکه خیلی هیجان زده و خوشحال بود.
او به پایین نگاه کرد و دید که خانه ها و خیابان ها از او خیلی دور هستند.
-
چی می شد اگه …؟
0نندی به چیزهای عجیب و غریب فکر می کنه و همه ی این ها با یک سؤال شروع می شه:
چی می شد اگه…
-
داستان خمیر دندان
0تاکنون به این فکر کرده اید که خمیر دندان چگونه اختراع شده است؟
داستان از این جا شروع می شود که …