-
شیر بسیار خسته
0شیر بسیار خسته است.
بچه هایش از او می خواهند تا با آن ها به شکار بیاید.
اما خورشید او را صدا می کند و…
-
شیر غمگین
0فیل گفت:«سلام آقاشیره! بیا با هم بازی کنیم. ببینیم کی میتونه سنگ ها رو بیشتر پرتاب کنه!»
کاپولو … کاپلو … فیل رفت. -
شیر گم شده (۵)
0هوا داشت کم کم تاریک می شد «لنی» آرزو کرد ای کاش در خانه، کنار مادر و خواهر و برادرهایش بود. با نارحتی اشکی روی گونه پشمالویش چکید و گفت: «نمی دانم اصلاً تا به حال متوجه شده اند که من نیستم یا نه؟»
-
عروسک پارچه ای به نام آسمرالدا (۷)
0این روزها آسمرالدا خیلی احساس تنهایی می کرد. چون قبلاً به خرس عروسکی به نام تدی، که فقط یک چشم داشت، کنار او و روی قفسه بود.
اما یک روز، خرس از سوراکی که ته کمد بود بیرون افتاد. از آن روز به بعد دیگر اسمرالدا او را ندید و خیلی دلش برای او تنگ شده بود.
-
عنکبوت کوچولو و مادرش
0عنکبوت کوچولو به مادرش گفت:
«تار تنیدن، کار سختی است من یک لانه ی دیگر برای خودم درست می کنم.» …
-
فرددی به دکتر می رود (۱)
0هر روز، یک کشف و تجربه ی جدید برای فرددی و دوستش خرس کوچولو اتفاق می افتد. همراه شان باشید تا مثل آن ها کشف های جدید را یاد بگیرید و لذت ببرید…
فرددی و خرس کوچولویش سرما خورده اند، مامان آن ها را به دکتر می برد،
دکتر می داند که آن ها چطور دوباره خوب می شوند…
-
فرددی به دندان پزشکی می رود (۲)
0هر روز، یک کشف و تجربه ی جدید برای فرددی و دوستش خرس کوچولو اتفاق می افتد. همراه شان باشید تا مثل آن ها کشف های جدید را یاد بگیرید و لذت ببرید. داستان های ساده و شیرین این کتاب ها باعث شده تا بچه ها از اولین تجربه های فرددی لذت ببرند!
خرس ها هیچ وقت به دندان پزشکی نمی روند؛ اما خرس کوچولو فرددی را تنها نمی گذارد و با هم به دندان پزشکی می روند.
دندان پزشک آن ها را معاینه و راهنمایی شان می کند تا چگونه باید از دندان ها مراقبت کرد.
-
فرددی خودش لباس می پوشد (۳)
0هر روز، یک کشف و تجربه ی جدید برای فرددی و دوستش خرس کوچولو اتفاق می افتد. همراه شان باشید تا مثل آن ها کشف های جدید را یاد بگیرید و لذت ببرید. داستان های ساده و شیرین این کتاب ها باعث شده تا بچه ها از اولین تجربه های فرددی لذت ببرند!
فرددی و خرس کوچولو آن قدر بزرگ شده اند که خودشان لباس بپوشند.
آن ها تلاش می کنند و موفق هم می شوند…
-
فرددی شنا یاد می گیرد (۴)
0هر روز، یک کشف و تجربه ی جدید برای فرددی و دوستش خرس کوچولو اتفاق می افتد. همراه شان باشید تا مثل آن ها کشف های جدید را یاد بگیرید و لذت ببرید. داستان های ساده و شیرین این کتاب ها باعث شده تا بچه ها از اولین تجربه های فرددی لذت ببرند!
فرددی دلش می خواهد مثل ماهی کوچولو شنا کند.
مامان، او و خرس کوچولو را به استخر می برد.
خرسی، فرددی را تشویق می کند تا با تلاش فراوان شنا یاد بگیرد و موفق شود…
-
قصر باشکوه پنگوئنها
0مامان پنگوئن با غصه و ناراحتی گفت:
«اینجا همه چیز آشفته و در هم بر هم شده!» ناگهان یک فکر خوب به ذهنش رسید؛ یک فکر درست و حسابی … -
قصه های ریزه ریز یه برکه و یه ماهی
0شامل پنج داستان در رابطه با فیل، گاو، مار ماهی، مارمولک و مورچه
داستان فیل: فیل تشته بود. رفت لب چشمه، اما همین که خواست آب بخورد، خرطومش لای شن و ماسه گیر کرد. هر کاری کرد…
-
قصه های ریزه ریزه یه آسمون آبی
0آسمان لباس آبی اش را پوشید بعد به دوربین گفت: «ببین چه قدر خوشگل شده ام. زود از من عکس بگیر.»
دوربین گفت: «آسمون با لباس آبی، بی ابر که نمی شود.»
آسمان باد را صدا زو و…